الإمام ناصر محمد اليماني
05 - محرم - 1431 هـ
22 – 12 - 2009 مـ

۱-دی-۱۳۸۸ه.ش.
10:55 بعد از ظهر
ـــــــــــــــــ


«من يخاف وعيد»! خداوند غفور و ودود، خداوند مجید صاحب عرش که هرچه که بخواهد می‌کند، تو را دوست بدارد


بسم الله الرحمن الرحيم
«من يخاف وعيد» ! خداوند غفور و ودود، خداوند صاحب عرش و مجید که هرچه که بخواهد می‌کند، تو را دوست بدارد. خدایا تمام انصارم را مورد مغفرت خود قرار ده و آنان را از کسانی قرار ده که در راه حب و قربت با این بنده‌ات رقابت می‌کنند. خدایا از تمام انصارم راضی باش و آنها را گرامی بدار. خداوندا هر كه به بنده‌ات كرم كرد به او کرم‌ كن همانا که تو کریم‌ترین کریمانی. خداوندا ما را با کسی که به خاطر تو محبوب همگی ماست- محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم،- محشور بفرما. خداوندا بالاترین درجه بهشتت را به او عنایت کن چون او را بیش از پدران و مادران و خودمان و تمامی مردم دوست داریم. پروردگارا ما را از کسانی قرار ده که در راه حب و قرب تو با او رقابت می‌کنند، چون تو، نزد ما از بنده‌ات محمد علیه الصلاة و السلام محبوب‌تری. خدایا ما می‌توانیم به طمع رقابت در راه حب ذات پاک و منزه تو، از بالاترین درجه مادی بهشتت به سود محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم، چشم‌پوشی کنیم. هر یک از بندگانت که نسبت به تو غیرت نداشته باشد، به حب اعظم تو دست نمی‌یابد مگر این که احساس کند نسبت به خداوند ودود غیرت داشته و می‌خواهد بیش از تمام انبیا و رسولان الهی و بیش از مهدی منتظر محبوب خدا باشد.
خدایا در دل‌های ما کینه و حسدی نسبت به مؤمنان قرار مده. پروردگارا ما را در راه رقابت برای حب و قربت ثابت‌قدم نگاه دار. خدایا می‌دانیم تو ما را برای رقابت در راه بهشت نیافریده‌ای، بلکه بهشت را برای ما آفریده و ما را برای این آفریده‌ای که تنها تو را عبادت کرده و شریکی برایت نگیریم و در راه حب و قرب تو رقابت کنیم. پروردگارا تو به ما خبر دادی که بندگانت نزد تو با هم فرقی ندارند و همگی بندگانی هستند که برای رسیدن به حب پروردگار و معبودشان رقابت می‌کنند. خدایا مبالغه در حق بندگان را از قلوب ما دور فرما. خداوندا من شهادت می‌دهم دلیل هلاکت امت‌ها، مبالغه در مورد بندگانت بوده است، وقتی می‌فهمیدند تو یکی از بندگان [از انبیا و رسولان و صالحان] را گرامی داشته‌ای، به سراغ قبرش رفته و با مسح و توسل، قصد رسیدن به او را می‌کردند و با سجده بر خاکش برای تو؛ در عبادت پروردگارشان او را با تو شریک می‌گرفتند. اما بنده‌ات به آنان فتوا می‌دهد خداوند برای همگی یکی است و تمام بندگانت حق دارند برای حب و قرب تو رقابت کنند.
خدایا دیدم که علمای مسلمین، انبیا و رسولانِ تو را خط قرمز میان بنده و معبود قرار داده‌اند و به مؤمنان فتوا می‌دهند که انبیا از گرامی‌ترین بندگانت هستند و سزاوار صالحان نیست که نزد تو از انبیا گرامی‌‌تر و محبوب‌تر باشند و به دلیل این عقیده باطل، پیروان [تابعین] از رقابت در راه حب و قربت مأیوس شدند و تو را منحصر به انبیا و رسولان کردند نه صالحان و حجتشان این است که تو ایشان را به رسالت برگزیده‌ای و متذکر این نکته نشدند که علی‌رغم این که آدم از گل خلق شده بود و ملائکه قبل از آفریده شدن آدم –علیه و علیهم الصلاة و السلام- از بندگان مقرب درگاهت بودند؛ به جبریل و تمام ملائکه فرمان دادی در برابر بشر آفریده شده از گل سجده کنند. آیا نمی‌دانند تو غفور و ودود هستی و هر چیزی را که اراده کنی، انجام می‌دهی و دلیل کارت این بود که ملائکه نزد خود به ناحق گمان کردند آنها گرامی‌ترین بندگان تو هستند چون ملائکه‌ی مقرب بودند و آفرینش آنان از نور بود و اعتقاد داشتند سزاوار هیچ‌یک از بندگانت نیست که از آنها گرامی‌تر باشد؛ چرا که مگر آنها نبودند که عرش تو را حمل می‌کردند؟ پس خداوند اراده کرد درسی عقیدتی به آنان بدهد. آدم را از گل آفرید تا خودپسندی‌ که در نفسشان بود را بر زبان آورده و بگویند:
{أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ} صدق الله العظيم [البقرة:۳۰].
ولی من مهدی منتظر در پیشگاه خداوند با یقین به حق شهادت می‌دهم، نزدیک بود به خودشان مغرور شوند، چون این، از ترس فساد در زمین و خونریزی در آن نبود، بلکه مقصودشان این بود که آنها از آدم بهترند و نسبت به بندگانت در اولویت هستند. برای همین گفتند:
{وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ} صدق الله العظيم [البقرة:۳۰].
خودپسندی آنها را اغوا کرد تا جایی که در مورد پروردگارشان خطا کردند، انگار که آنها از خداوند داناترند. ولی خداوند خشم خود را به آنها نشان نداد و پنهان نمود. پس آدم علیه الصلاة و السلام را آفرید و دانش بیشتری به او عطا نمود و به ملائکه فرمود:
{وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَ‌ضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
اینجا بود که ملائکه متوجه شدند پروردگارشان از آنها راضی نیست و از نظر خداوند، آنها صادق نبودند و با سخن گفتن درمورد امری که در آن حقی نداشتند، یعنی تعیین خلیفه خدا، از حدود خود تجاوز کرده‌اند. درحالی‌که این خداوند است که صاحب مُلک و ملکوت است و امور گذشته و آینده تنها به دست اوست و ملائکه هیچ اختیاری ندارند. زمانی که خداوند فرمود:
{أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم،
برای تمام ملائکه روشن شد پروردگارشان در نفس خود از آنان راضی نیست؛ پس با توبه و انابه به درگاه او رو کرده و تسبیح کنان توبه کرده و گفتند:
{قَالُوا سبحانك لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ} صدق الله العظيم [البقرة:۳۲].

همان چیزی که در نفس ابلیس بود؛ در نفس ملائکه هم بود؛ یعنی آنها خود را بهترین و گرامی‌ترین بندگان خدا می‌دیدند؛ چون بیش از همه بندگان به عرش الهی نزدیک بوده و گروهی از آنان عرش را حمل می‌کردند. برای همین گمان کردند در کتاب خدا ملائکه بهترین و گرامی‌ترین بندگان خداوندند و همچنین گمان ‌کردند سزاوار نیست بندگانی از جنس و گونه‌ای دیگر، از آنها گرامی‌تر باشند. والله اگر روی این گمان نفسانی اصرار می‌کردند، نزدیک بود راه راست را گم کنند. ولی توبه و انابه کرده و دربرابر قاعده بندگی سر فرو آوردند:
در کتاب پروردگار عالمیان، بندگان خدا از هر چه که آفریده شده و هر جنس و اندازه‌ای هم که داشته باشند، ارجحیتی به هم ندارند؛ مگر بر اساس تقوا. اما غرور ابلیس را به گناه کشاند و گفت:
{قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ} صدق الله العظيم [الأعراف:۱۲].
و گفت:
{لَمْ أَكُن لأسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مّنْ حَمَإٍ مّسْنُونٍ} صدق الله العظيم [الحجر:۳۳].
و به دلیل خودپسندی و تکبر و غرور، خداوند او را لعنت نمود و قلبش را منحرف ساخت و او را از راه راست گمراه کرد و پروردگارت به هیچ‌کس ظلم نمی‌کند.
ای مردم [از انصار گرفته تا تمامی مسلمانان] اگر خداوند شما را تکریم نمود و به فرشته مبدل کرد، به جنس خود اهمیتی نداده و به مَلِک بودنتان افتخار نکنید؛ هر چقدر خداوند شما را گرامی داشت و با هدایت کردنتان به شما کرم نمود، به ملکوت دنیا و آخرت مشغول نشوید، خودپسند نباشید که در این صورت به‌ناحق گرفتار غرور خواهید شد.
من مهدی منتظر به خداوند واحد قهار قسم می‌خورم، پروردگار، شما را به‌خاطر این نیافریده که با زیبایی و مال و مُلک و بهشت، فخرفروشی کنید؛ بلکه جنت نعیم خداوند را بر خود حرام کنید و برای تحقق یافتن نعیم اعظم، نعیمی که از بهشت خداوند بزرگ‌تر است، از من پیروی نمایید. من برای تمام صالحان فتوا داده و خطاب به آنان می‌گویم: به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم، تا زمانی که خداوند را بیش از جنت نعیم و حورالعین و درجه عالی و رفیع بهشت دوست نداشته باشید، به دعوت مهدی منتظر و حرام کردن بهشت بر خود، پاسخ نخواهید داد. شما حق دارید با خداوندمان، پروردگار عالمیان محاجه کرده و بگویید: «ای خداوند عالمیان، ما دانستیم که تو بیش از بنده‌ات نسبت به بندگان رحم داری. ما ایمان داریم که خداوندِ رحمان و رحیم؛ ارحم الراحمین است و بنده‌‌ات به ما خبر داده‌است موقعی که بندگان جن و انس کافرت را [از هر جنسی که باشن] هلاک می‌کنی نزد خود چه می‌گویی:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴿٢٩﴾يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [يس]،
پروردگارا هرچقدر هم که ما را مورد تكريم قرار داده و مقام ما را بالا ببری و حتی اگر ما را به ملائکه مبدل سازی، ما تو را بیش از بهشتت وتمام چیزهای دیگر دوست داریم. تصدیقِ فرموده‌ی حقت:
{وَلَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَا مِنكُم مَّلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ} صدق الله العظيم [الزخرف:۶۰]،
ما از این تکریم، یعنی تبدیل به فرشته شدن می‌گذریم چون فایده‌ای نداشته و نعیم ما نیست. همگی ما چه انسان‌ها و چه فرشتگان و چه جنیان، بنده تو هستیم. پس این تکریم و دنیا و نعیم آخرت ،هرچه که بوده و هست و می‌خواهد باشد، چه فایده‌ای دارد؟ چطورمی‌توانیم شادمان و سعادتمند باشیم درحالی‌که دریافته‌ایم چقدر به خاطر بندگانی که به خودشان ظلم کرده‌اند در نفس خود حسرت می‌خوری. پس چطور بهشت و حور العین و قصرهای جنت نعیم برایمان گوارا باشد، درحالی‌که تو پروردگار عالمیان در نفست راضی نیستی و برای بندگانی که در حق خود ظلم کرده‌اند متحسر و اندوهگینی؟....چطور...چطور... چطور...
خداوندا! ما بندگان بشر تو، از مهدی منتظر پیروی کرده و تا زمانی که نعیم اعظم برایمان محقق نشود، جنت نعیم را [هرچه که باش] برخود حرام کردیم. نعیم اعظم ما راضی بودن خداوند در نفسش و حزین و متحسر نبودن اوست. خدایا فرموده‌ای و سخن تو حق است:
{وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَٰذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا ‎﴿٤٩﴾} صدق الله العظيم [الكهف:۴۹].
ما شاهد این سخنیم، ولی ما پیروان مهدی منتظر از ظلمی که در حقمان شده به درگاهت شکایت می‌بریم. ای پروردگار عالمیان ما را برای چه آفریده‌ای؟ و ما می‌دانیم پاسخ حق تو از کتاب چیست:
{وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ‎﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم [الذاريات].
پس ما از ظلمی که در حقمان شده‌است به تو شکایت می‌کنیم؛ ما از نعیمی که از هر چیزی بزرگ‌تر است، یعنی رضایت تو در نفست و متحسر و اندوهگین و خشمگین نبودنت، محروم شده‌ایم و تمام بندگانی که در حق خودشان ظلم کرده‌اند؛ بین ما و تحقق رضوان نفست قرار گرفته‌اند. خداوندا فرموده‌ای و سخن تو حق است:
{وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا} صدق الله العظيم [يونس:۹۹]
پروردگارا؛ تمام زمینیان، از جنبنده و پرنده گرفته تا تمام امت‌ها، زنده و مرده را هدایت فرما... این از روی رحمت ما به آنان نیست؛ به هیچ وجه...خدایا ما ایمان داریم که تو به حق ارحم الراحمینی...علت درخواست ما این است که با هدایت آنها، نعیم اعظم ما که راز و حکمت خلقت ما در آن نهفته است؛ محقق شود. ما رضوان تو را به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به بهشتت، عبادت نمی‌کنیم. بلکه به حقیقت نعیم اعظمت ایمان آورده‌ایم و می‌دانیم که این نعیم به حق از نعیم بهشتت بزرگ‌تر است و ما رضوان نفس تو را به عنوان هدف نهایی‌ خود عبادت می‌کنیم نه به عنوان وسیله.. خدایا تو پاک و منزهی ... بلکه می‌خواهیم تو در نفست راضی باشی ولی بندگانی که در حق خود ظلم کرده‌اند، بین ما و تحقق نعیمی که از بهشت تو بزرگ‌تر است، حائل شده‌اند. ما رضوان نفس تو را عبادت می‌کنیم تا تو در نفست راضی شده و متحسر و حزین و خشمگین نباشی؛ این هدف نهایی و غایت ما و تمام مراد و خواسته ماست. خدایا اگر نعیمی که بزرگ‌تر از نعیم بهشت توست محقق نشود؛ پس ما را برای چه آفریده‌ای ای پروردگار عالمیان؟ خداوندا تو ظلم را برخود حرام کرده‌ای. ما از ظلم کسانی که در حق خود و ما ظلم کرده‌اند به تو شکایت می‌بریم. نعیم ما را از ذات و نفس تو برده‌اند و ما نعیم رضوان تو را عبادت می‌کنیم و هدف آفریده شدن ما هم همین است...خداوندا خشم و غضب و عذاب خود را از بندگانت بردار؛ ما می‌دانیم در حدِّ ما نیست که از روی رحمت نسبت به کافران برای آنان طلب استغفار کنیم درحالی‌که آنها هم چنان بر کفر خود اصرار دارند... بلکه ما به خاطر ظلمی که در حق ما شده به درگاهت شکایت می‌کنیم، ما می‌دانیم اگر بر علیه آنان دعا کنیم و هلاکشان کنی؛ بعد ازهلاک شدنشان خداوندی که رحیم‌تر از بندگانش است چه خواهد گفت:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [يس]،
خدایا مادامی که بعد از هلاکت آنها، برایشان حسرت بخوری، با نصرت تو شاد نمی‌شویم. مهدی منتظر و پیروان او ربانیونی هستند که نعیم اعظم رضوان پروردگارشان را عبادت می‌کنند و به درگاه او دعا و التماس می‌کنند هیچ یک از بندگانی که اگر هلاک شوند در باره آنان چنین خواهی گفت؛ هلاک نکنی:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [يس]،
ای پروردگار عالمیان هرگز.... خداوندا با هدایت آنها، ما را نصرت بده نه با نشانه عذاب...خداوندا تو بین بندگان و قلبشان حائل می‌شوی، پس به حق رحمتت ای ارحم الراحمین، قلب‌های آنان را به سوی همان چیزی که ما را به‌سوی آن هدایت کردی، هدایت فرما و آنان را از کسانی قرار ده که نعیم رضوانت را عبادت می‌کنند تا تمام بندگانت از نعیم اعظم تو برخوردار شوند و هدف خلقت همگی آنها محقق گردد. خدایا آنان را برای چه خلق کرده‌ای، برای ورود به بهشت یا عذاب شدن در آتش؟ خیر بلکه بندگانت را برای این آفریده‌ای که نعیم رضوان نفست را عبادت کنند و از حب و نعیم رضوانت برخوردار شوند؛ خداوندا بندگانت را به امتی واحد بدل فرما که در راه رضوان حب تو قرار دارند، خداوندا قلب‌هایشان را با هم الفت ده تا حول حب و نعیم رضوان نفس تو گرد آمده و پروردگار واحدی را که خداوندی جز او نیست و پروردگار آسمان‌ها و زمین و ما بین آنها و پروردگار عرش عظیم و خداوند وپروردگار عالم است؛ عبادت کنند....
ــــــــــــــــــــــــ
پایان.....
ای انصار پیشگام برگزیده، اگر نعیم اعظم را عبادت می‌کنید، دست دعا بر علیه هیچ انسانی، چه مسلمان و چه و کافر، بلند نکنید. مردم را ببخشید تا خداوند شما را ببخشد و به‌خاطر خدا از آنان درگذرید تا خداوند به خاطر شما از آنان درگذرد و هدایتشان کند تا نعیم اعظمتان تحقق یابد.
ای مردان و زنان مسلمان، ای برادران و خواهران من، به نام خداوند بزرگ و نیکوکار و رحیم از شما سؤال می‌کنم؛ چگونه می‌توانید از نعیم و «حورالعین» و «ولدان المخلدین» و قصرهای بهشتی لذت ببرید، درحالی‌که حبیب شما، خداوند رحمان در نفس خود راضی نیست و برای بندگانی که در حق خود ظلم کرده‌اند متحسر و حزین است؟ به شما خبر دادیم که خداوند با وجود این که به آنها ظلمی نکرده است نزد خود چه می‌گوید. خداوند به آنان ظلم نکرده‌است بلکه آنها خودشان درحق خود ظلم کرده و از دعوت رسولان الهی و مورد غفران خداوند قرار گرفتن رو گرداندند [همان‌طور که شما از دعوت مهدی منتظر رو می‌گردانید] و خداوند با یک صیحه آسمانی یا زمینی آنها را هلاک کرد و خاموش شدند...بعد بنگرید خداوند در نفس خود می‌گوید:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
پس ای حبیبان خدا؛ ای کسانی که خداوند را بیش از بهشت و تمام ملکوتش و بیش از نعیم دنیا و آخرت دوست دارید، به نام خداوند بزرگ از شما سؤال می‌کنم؛ چگونه می‌توانید از نعیم جنت خداوند، هرچه که هست و ممکن است باشد، برخوردار شده و لذت ببرید درحالی‌که پروردگارتان برای بندگانی که به خود ظلم کرده‌اند متحسر است؟ آیا می‌دانید چرا پروردگار عالمیان می‌فرماید:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}؟
چون او به حق ارحم الراحمین است و هیچ‌یک از بندگانش مهربان‌تر از او نیستند؛ حتی اگر که در حق بندگانش ظلم نکرده و آنان خودشان در حق خود ظلم کرده‌ باشند؛ رحمت خدا از نفسش نرفته است. چگونه ممکن است چنین شود؟ درحالی‌که برای آنان رسول می‌فرستد تا آنها را به سوی غفران خدا دعوت کنند ولی آنها از غفران و نعیم رضوانش رو گرداندند و جواب همگی آنها این بود:
{وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِ‌يبٍ ﴿٩﴾ قَالَتْ رُ‌سُلُهُمْ أَفِي اللَّـهِ شَكٌّ فَاطِرِ‌ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ‌ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ...} صدق الله العظيم [إبراهيم].
آنها از دعوت به غفران و نعیم رضوان خدا رومی‌گردانند و خداوند برای آنان تأسف خورده و هلاکشان می‌کند و سپس برایشان متحسر می‌گردد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ} صدق الله العظيم [الزخرف:۵۵]
ای جماعت انصار، من از حسرت شما برای مردم و یا خانواده‌تان که دعوت حق پروردگارشان را تصدیق نکرده‌اند، با خبرم. ولی حسرت خداوند و پروردگارعالمیان را به یاد بیاورید که بیش از شما نسبت به بندگانش رحیم است. پس به درگاه او انابه کنید تا بندگانش را هدایت کند. رحمت را به خانواده خود منحصر نکنید که اگر چنین کردید این رحمت شما را به فتنه انداخته است. بلکه به یاد داشته باشید خداوند بیش از شما نسبت به بندگانش رحیم است. پس به درگاهش انابه کنید تا تمام بندگانش را هدایت نماید....برای اصلاح بشریت به من کمک کنید تا خدا به شما کمک کند. اگر می‌خواهید خداوند در نفس خود راضی باشد، برعلیه مردم دعا نکنید. بدانید تا زمانی که تمام امت‌ها مشمول رحمت الهی نگردند، خداوند در نفسش راضی نخواهد شد. به خدا قسم، مهدی منتظر، مادرش را [مادر خودش را] تنها جزئی از تمام امت‌ها می‌داند و بدانید: «ان الله علی کل شیء قدیر».
و اما کسانی که این امر برایشان عادی است، تنها موضوعی که برایشان مهم است راضی بودن خدا از خودشان است تا به بهشت بروند و از آتش جهنم نجات یابند؛ اما مهدی منتظر سؤالی از آنان دارد: آیا با وجود اینکه پروردگارتان که بر بالای شما، بر عرش استیلا دارد به خاطر بندگانی که بر خود ظلم کرده‌اند متحسر و حزین است؛ ایا می‌توانید از بهشت و قصرهای آن لذت ببرید؟ اگر جوابتان آری است؛ باید به شما بگویم: شما خودتان را دوست دارید. اما پروردگارم وعده‌ی مردمی را به من داده‌است که محبوب خداوند هستند و محب او.
ای خداوند ارحم الراحمین از روی رحمتت برای [آمدن] این گروه از مردم تعجیل فرما؛ برخی از آنان به میهمانان مکرم [وفد المکرمون] ملحق شده‌اند و برخی دیگر هنوز از وجود مهدی منتظر بی‌خبرند. چقدر قلب امامشان مشتاق است آنان را بعد از تصدیق در کنار بیت عتیق ملاقات کند.
خداوندا بنده‌ات مهدی منتظر تو را به حق لا اله الا انت و به حق رحمتی که برخود فرض نموده‌ای و به حق عظمت نعیم رضوان نفست می‌خواند که اگر صبرم به آخر رسید، دعای مهدی منتظررا برای هلاک بندگانت استجابت نفرمایی، دعای والدین برعلیه فرزندانشان و دعای هیچ انسانی بر علیه برادر انسانش را هم مستجاب نکنی، بلکه دعای آنها را برای رحمت و هدایت مستجاب فرما و وعده تو حق است و ارحم الراحمینی. خداوندا بنده نعیم اعظمِ امام مهدیِ تو را بیش از هر چیز دوست دارد؛ هرچه که هست و می‌خواهد باشد تا جایی که راضی بودن تو در نفست همه نعیم او شده است و رضوان نفس تو محقق نمی‌گردد مگر از این که تمام بندگانت مشمول رحمتت شوند و وعده تو حق است و تو ارحم الراحمینی...
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
خادم البشر؛ المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليمانی